آنتول .......
سلام عزیز مامانی .... خوبی گلم ؟؟؟؟؟؟ الان که این متنو میخونی امیدوارم خوب خوب خوب باشی ..... نه مثل این روزهات که حسابی واسه دندون درآوردنت بد خلق شدی و البته بیمار عزیزم ....... این بیماری شما هم داستانی شده برای ما ...... چطور؟؟؟؟؟میگم واست ....... دیشب با صدای نازک و مخملیت اومدی بالای سرم تازه خوابم برده بود و تو عالم خواب سیر میکردم ...... تکونم دادی ..... اولش فک کردم خواب میبینم اما بعدش بلند شدم میگم چیه مامانی ؟؟؟؟؟ آب میخوای ؟؟؟؟؟ میگی نه درتا معیض شده ( درسا مریض شده ) .....میگم : وای مامان چرا؟ دست زدم رو پیشونیت .... کمی گرم شده بو...