آرام جانم درسا آرام جانم درسا ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
وبلاگ اجابت دعایموبلاگ اجابت دعایم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

❤❤ בرسا اجابت یــڪ בعا

و بالاخره گام آخر ....... دوسالگی

وبالاخره ایستگاه آخر درسای ساله من یکی بود یکی نبود زیر چتر آسمون زیر گنبد کبود یه مامان بود و بابا میکردن باهم دعا میگفتن آهای خدا بشنو صدای ما خدای هفت آسمون دختر ابرو کمون زود بیاد به خونمون آخرش یه روز خوب دختری ابرو کمون مثل ماه آسمون اومدش به خونشون شد گل گل خونه شون ( خاله نیی حونش ) آمدی به به! چه زیبا آمدی! مثل بوی گل به دنیا آمدی   " گلم ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ولی برای مادرت تمام دنیا هستی " راستی شعر قشنگت ...
11 شهريور 1392

ماه من

  دیشب در دل تاریکی ماه را چستجو میکردمو ..... نیافتمش ..... دیدم سو سوی نوری مهتابی ...... ار دوردستها ......... چشمانم را ریز کردم .....بلکه ببینم مسیر روشنایی را ....... مسیر آشنا بود ........ پس شتابان به سویش شتافتم ......... مسیر بسیار آشنا تر به نظر میرسید ....... دیگر چیزی نمانده بود .....یافتمش ...... ماه من بود دخترم که نورش از درز اتاقش چشمانم را خیره ساخته بود   تنها فقط   گام دیگر به دو سالگی   ...
7 شهريور 1392

فقط به خاطر تو

  دخترم از روزی که اومدی ............ دیگه خیره خیره هیچ  کسو نگاه نمیکنم ....... از وقتی که آغوش کوچولوتو با لبخند زیبات به روم باز میکنی.................. از وقتی میگی مامانی ماماجون دوستت دارم ........... از وقتی که پاکی دلتو باور کردم ............... از وقتی عاشقانه نگام  میکنی ...... و از وقتی صدای نجوا گونه ات  تمام خلوت زندگیمو پر کرده مادر بودنمو باور کردم میدونی فقط به خاطر تو   گام دیگر تا دوسالگی   ...
6 شهريور 1392

خنده های کودکی

  دخترم      درسایم              اینروزها .....خانه ی ما                                    در خلال خنده های کودکی                                                     در میان روزهای کودکی                               &...
5 شهريور 1392

دنیای من

 در این دنیا که هر چه کوه ها به هم نزدیک میشوند ....آدم ها از هم دور  و با اینکه کلاغه با تلاش بسیار به خانه اش میرسد دیگر قصه ها به سر نمیرسند من توانستم شما را داشته باشم چون آهنگ خواستن سر داده بودم   روز دیگه تا دو سالگی   ...
3 شهريور 1392

قبله ی عشق

روزی که صدایت ....تپش قلب کوچکت                        در وجودم طنین انداز شد .... تپش های قلبم هماهنگ با تپیدن قلب کوچکت                        من را در اوج عشق ....... به خدا رساند       روز دیگه تا دو سالگی   ...
2 شهريور 1392

سهم من بودی

    خدای من            خدایم سرنوشتی که برایم بافتنی                         همه چیزش اندازه س ..... ممنون                                           مخصوصا" قسمت مادر شدنم روز دبگه دو سالگی ...
1 شهريور 1392

نی نی شکمو و بای بای پوشک

سلام به روی ماه دخترکم   و سلام به دوستان همیشگی چه اونایی که همیشه هستن و با نظرات قشنگشون ما رو خوشحال میکنن چه اونایی که چراغ خاموش میان و میرن ....... اولش نی نی شکمو ها انتخاب شدن هورا و دست و سوت و جیغ برای اونایی که برنده شدن و شایسته ی نقدیر و اونایی که مثل ما توی آمپاس ..... .آمپاس نه آمـــــــپـــــــــاس ......... شدید قرار گرفتن و توی رده بندی رقم هاشون دو رقمی و سه رقمی شد ....... اما گذشته از تمام مسابقه ها و تلاش ها نی نی های گلمون همه برنده ن چون همه خدا روی زمینن...
24 مرداد 1392

عید در عید

سلام به گرمابخش زندگیم دختر گلم درسا و سلام به تمام دوستان عزیزم ..... اول از همه نماز و روزه هاتون قبول درگاه الهی و بعد هم به سال قمری دوساله شدی مبارکت باشه عزیز دل   ا مروز خورشید درخشان‌تر است و آسمان آبی‌تر نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد و پرنده آواز  جدید می‌سراید امروز بهاری دیگر است در روز تولد مهربان‌ترین در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد تمامی گلها و سبزه...
18 مرداد 1392