آرام جانم درسا آرام جانم درسا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
وبلاگ اجابت دعایموبلاگ اجابت دعایم، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

❤❤ בرسا اجابت یــڪ בعا

بزن قدش

1390/12/1 11:31
نویسنده : مامان בرسا
1,057 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان .0-lachen8wu.gifاین روزا داری کم کم معنای شیطنت بچگی رو میفهم . کمی شلوغ و بازیگوش شدی .baby40.gif دیگه خوابت داره کم و کمتر میشه . لثه هات خیلی اذیتت میکنه . سینه خیز میری و البته خیلی کند و زود خسته میشی . اما وقتی چیزی رو میبینی که ازش خوشت میاد . به هزار زحمت خودتو بهش میرسونی . با اون دستات که من عاشقشونم برش میداری و به دهن میکشی . 22.gif

دیروز خاله جون اومدن خونهمون تا بهمون سر بزنن . 22.gifخاله جونی فرزانه که سه تا پسر داره .52.gif56.gif 5.gifوید طولایی در بزرگ کردن بجه ها . آخه بنده خدا هرگس که بجه داره میشه . سریع از اون میخواد چند روزی پیشش باشه تا یه خرده ازش بچه داری یاد بگیره . roger29.gif

وقتی یه خرده با شما بازی کردو شما خانم هم طبق معمول شروع به لبخندو دلبری کردن کردی . گفت مامانی میخوام به دخملیم . دست دادنو آموزش بدم . 14.gifآخه پسرام تو همین سن بودن که یادشون دادم . فقط کمی حوصله میخواد .تکرار . منم که چشمم آب نمیخورد شما یاد بگیری . گفتم باشه این گوی و این میدان  . منم میرم به کارام برسم . و شما دو تا خانمو تنها میذارم .13.gif

توی آشپزخونه بودم و به کارام میرسیدم . اما گوشه چشمی هم داشتم به شما که یکی استاد بود و یکی شاگرد. 13.gif12.gifدرسایی عزیزم دست بده . خاله دست بده .و بعد دستتو بلند میکردو کمی هم تکون میداد. 1180627694_www-animaatjes-nl.gif

یه ساعتی گذشت . من حسابی مشغول بودم و داشتم لباسای اتو شده تو تو کمدت جا میدادم که دیدم خاله با بادی بر غبغب و لبخندی به نشانه ی پیروزی . در حالی که شما رو در بغل داشتن . اومدن و بهم گفتن مامان مژگان نمیخوای به دخترم سلام کنی . گفتم . چرا نخوام . سلام گل خانم با خاله خوش میگذره . 13176tsl6mwzc7e.gifوای گل مامان به محض شنیدن . کلمه سلام دست خوشگلتو بلند کردی و بهم دست دادی بعد هم با زحمت زیاد کمی تکون دادی . خدایا نمیتونم بگم چقدر ذوق کردم . فقط به آغوشت گرفتمو و بوست کردم . 7.gif

خواستم یه تلفن دو فوریتی به بابا بزنم . 0008.gifخاله نذاشت و گفت .بابا ولش کن گناه داره . یه دوساعت دیگه خودش میاد . منم تصمیم گرفتم تا اومدن بابا جونی صبر کنم .familie11.gif

بابا جونی که اومد نوبت من بود که با افتخارو بادی بر غبعب و لبخندی پیروزمندانه برم چلوش ازش بخوام بهت سلام کنه . بابا هم گفت سلام دخترم که بازم شما ......

بعد از کلی غش و ضعف رفتن بابا . دیگه بابا جونی ول کن نبود .24.gif

به بابا سلام کن دخترم 25.gif

عزیزم دخترم سلام26.gif

آقای همسایه . خانم همسایه . خاله و گاهی هم من

13tjechie.gif

دیگه آنقدر تکرارش کردیم که خودت بدون شنیدن سلام . بهمون دست میدادی . 41.gif

مامانی ببخش . اما ما آنقدر دوست داریم که یه کار جدید که یاد میگیری آنقدر ذوق زده میشیم که گاهی زیاد روی میکنیم .113.gif

امیدوارم ببخشی و بذاری به حساب عشق ما به شما .172311u3r71bts69.gif

دوستت دارم . و همیشه شاکر خدا برای وجود شیرین و پر مهرت

LadyRosespijtme.jpg

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مهسا مامان مرسانا
1 اسفند 90 11:31



ممنون مامی حون
مامان رهام
1 اسفند 90 11:34
قربونت برم خاله جون كه اينقد شيريني تو


خدا نکنه خاله جون . مرسی
مامان على اكبر
1 اسفند 90 11:51
سلام عزيزم
ماشاالله به اين دخمل باهوش و با استعداد.
مامانى دست ناز درسا جونى رو به جاى من ببوس


ممنون عزیزم .
مامان مهنا
1 اسفند 90 16:33
اخی فداش با اون دلبریاش


خدا نکنه عزیزم
خاله مهسا
1 اسفند 90 22:05
آفرین دخمر ناناز که اینقدر باهوشی


ممنون عزیزم
نگین مامان رادین
1 اسفند 90 23:56
ای جونم فدای اون دست های ناز و کوچولوت بشم من،خاله به قربونت که این همه باهوشی و دست دادن رو یاد گرفتی.


خدا نکنه عزیزم . رادین گلمو بوس
نایسل
2 اسفند 90 0:02
مرسی واسه نظر قشنگی که گذاشتی جر معدود کسایی بودی که نگفتی عب نداره ایشالا یکی دیگه
من خیلی زجر میکشم بهم اینو میگن
منم میخوام بپذیرم اما خیلی سخته

مرسی عزیز دلم منم دوست دارم مراقب خودتت گل کوجولوت باش


ممنون دوست من . موفق باشی
مامان آرشیدا قند عسل
2 اسفند 90 10:03
ای قربون این دختر باهوش آفرین که دست دادن رو یاد گرفتی و آفرین به مامانی و بابایی که خودشون حمامیت کردن


ممنون دوست من
مامان ترنم کوچولو
2 اسفند 90 13:39
پس سلام در سا جونم.آفرین دخملی باهوش


ممنون عزیزم
نسترن
2 اسفند 90 16:22
نداجون لطفا وقتی اینکارو میکنه حتما واسمون یک عکس بگدار خاله قربونش که اینقدر جوجو باهوشیه
یادت نره عکس بگداری


اگر بذاره حتما" این کارو میکنم
نرگسی
3 اسفند 90 1:56
عزیزممممممممممم .. چه خاله ی باتجربه ای..


هر مادری یکی از اینا داشته باشه غمی نداره .
مامان وندا
4 اسفند 90 3:06
آفرین خاله جونخیلی باهوشی


ممنون خاله جون وندایی هم باهوشه
RUNIKA
15 اسفند 90 14:36
خيلي خيلي جالب بود خدا نگهش داره
لطفا به اينجا هم يه سري بزنيد
http://i28.tinypic.com/1zg5h5j.gif


دوست من وبتون فیلتره نتونستم ببینم