مامانی بذار دهنتو پاک کنم ..........
سلام سلام صد تا سلام به شما گلی خانم خودم
عزیزم بعد از اون مریضی که دو روز روز گار من و بابایی رو سیاه کرده بود امروز بالاخره لب به غذا زدی حریره خوردی ...... عزیزم البته خیلی نخوردی ولی واسه دل مامان و بابا همون یه ذره هم غنیمت بود ......من واسه اینکه شما آلرژی داری و پوستت هم همین طوریه و هر چی بخوری اگر بهت سازگار نباشه کنار لبت و رو لپات قرمز میشه ..... وقتی بهت غدا میدم حتما" مرتب با دستمال دهنتو پاک میکنم که چیزی نچسبه و قرمز شه ........ امروز داشتم بهت حریره میدادم برای اینکه سر ذوقت بیارم یه ظرف دیگه واسه خودم آوردم و خودم هم یه قاشق میذاشتم نزدیک دهنم و بهت میگفتم ...... درسای به به خوشمزه س ...... هوم به به خیلی خوشمزه س ...... مامان بخوره ......درسایی بخوره ...... یکدفعه دیدم دستمال برداشتی و دهنمو پاک کردی ...... و بعد دستمو که قاشق به دستم بود میبردی کنار دهنم و دوباره تمیز کردن دهنم ......... ای من به فدات مامانی ...... کلی ذوقیدم ....... یا به عبارتی ذوق مرگ شدم .....بخدا هر وقت یه کاری واسم میکنی ...... فقط زیر لب خدا رو بابت وجودت شکر میکنم ........ هزار ماشاالله به دختر نامبر وان خودم .......