روزی که درسایی روی باباشو زمین نمیندازه .....
قند عسلم سلام
عزیزم با این همه خاله های مهربون دیگه ما چی میتونیم از خدا بخوایم ......دیشب خیلی دلم واست میسوخت دل نگرانت بودم ..... با همون نگرانی و دلتنگی پست دیشبو واست نوشتم ...... وای که این خاله های مهربون چقدر با محبتن ...... بلافاصله یکی یکی بهمون سر زدن بعضی هاشون راهنماییم کردن ...... بعضی هاشون بهم دلداری دادن ...... وای که چقدر آروم شدم ........ خیلی خوشحالم از اینکه با شما دوستان گلم آشنا شدم ...... خدا میدونه عاشق تک تک تون هستم ..... و بهترین بهترین هارو از خداوند در ادامه مسیر زندگی هاتون میخوام .......
و اما جریان امروز ...... خانم خانما ...... صبح که چشمای خوشگلتو به روی دنیا باز کردی ....... بابا اومد بالای سرت و طبق معمول قربون و صدقه ت رفت و بعدش بهت گفت ...... خانمی شما که محبت کردی کادو مامانتو پیش از موعد بهش دادی ...... ( منظورش ماما گفتن بود ) یه نگاهی هم به بابا بنداز و به ما هم بگو بابا تا ما هم قند تو دلمون آب شه .......
خلاصه بابا رفت صبحانه شو بخوره و من همین طور که تعویض پوشک و شستشو تو و تعویض لباس تو انجام میدادم ..... بهت میگفتم عزیزم بگو بابا بگو بابا ..... بابا جونش کجایی .......
کم کم بابا داشت میرفت ..... اومد بغلت کرد و بوسیدت و رفت ........
هنوز کاملا" از در خارج نشده بود که به عکس بالای آکواریوم که خودت و بابا کنار همین نگاه کردی ..... دهن خوشگلتو جمع کردی و با ناز گفتی ( با با ) وای که بابا برگشت و نمیدونی چقدر خوشحال شد .......اصلا" باورش نمیشد ...... میگفت ..... مژگان گفت بابا مطمئنی شاید دوباره گفت ماما .......وای که اشک تو چشمام حلقه زد ...... تا حالا چنین واکنشی از اردوان ندیده بودم ...... هیچوقت فکر نمیکردم اینطور احساساتشو بروز بده .......
مامانی ممنون حسابی حالمونو خوب کردی ...... حسابی سرخوشیم ....... امروز از صبح تا بهت میگم بابا کو ؟ ....... دوباره به عکس توی قاب نگاه میکنی و بعد به در ورودی و لباتو جمع میکنی و میگی بابا ......بابا ....... اینقده با ناز میگی ...... من دلم ضعف میره چه برسه به بابا جونت .......
لالایی کن بابا خوابیده حالا
ببین خسته است گلم از قیل و قالا
ولی مجبوره از کار زیادش
بره از پلک شب پایین و بالا
لالا لالا بابا ابری نداره
ولی هر روز و شب بارون میاره
چشاش و میبره تا آسمونا
که روی نسترنهامون بباره
لالا یی کن بابا با روح برتر
میون هر گلی زیبا و سرتر
تو چشماش حلقه ای از مهربونی
رو دوشش کوله باری پرثمرتر
لالا لالا واسه بابا دعا کن
خدا رو زیر لب با ما صدا کن
بگو او را برای ما نگه دار
خودت غم از دل بابا جدا کن