بیا بیا ...... بیا بیا .......
اول سلام دختری
خوبی خانمی ؟ سرحالی عزیزم ؟
امروز صبح که از خواب ناز پاشدی و اون نگاه خوشگلتو روی صورتم ریختی ..... بعد از خوردن فرنی ...... شروع کردی با عروسکات بازی کردن ..... منم تو آشپزخونه چهار چشمی حواسم بهت بود ...... یه کمی بعد گذاشتمت تو ی روروکت ...... دیدم رفتی طرف آکواریوم و اون دستای خوشگلتو بطرف ماهیها هی باز و بسته کردی ...... خوب که دفت کردم ..... متوجه شدم داری بهشون میگی بیا ..... بیا ...... بیا .....بیا .....
ای جونم مامانی دلم میخواست اینقده بوست کنم از اون گنده هاش و آبداراش ...... خیلی جلوی خودمو گرفنم ....... حالا از صبح سینه خیز روی زمین هم که میری بطرف عروسکات .......اولش با دستات بهشون میگی ...... که بیان وقتی میبینی حرکتی نمیکنن ..... خیز برمیداری طرفشون ....... قربون اداهات برم من .عروسکم ........
مامانی هر کاری کردم نتونستم ازت تو اون حالت عکس بندازم .... متوحه دوربین شده بودی .... دیگه بیا بیا نمیکردی . راستی این سوت پروانه ای که به روروکت وصله همون سوت معروفه که باهاش حالا ماهرانه سوت میزنی . عزیزم .