یه رنگ تازه .......
سلام . شکوفه بهاری
خوبی مامان ؟ انشاالله الان که داری این نوشته ها رو میخونی خوب و خوش و سرحال باشی .
امروز که ساعت ١.٣٠ دقیقه بعد از ظهر شما تو خواب ناز بودی . داشتم فکر میکردم ..... وقتی نبودی ..... زندگی ما چه رنگی بود ...... نمیدونم ..... گاهی فکر میکنم سبز بود ولی یه سبز کمرنگ ..... گاهی نه فکر میکنم ........ آبی بود یه آبی خوش رنگ ...... یه رنگ آروم یه رنگ ساده ...... اما حالا با وجود شما یه رنگ زنده س ......نمیدونم چه رنگی ...... یه رنگ تازه ....... یه رنگ مثل سبز ...... تازه . تازه مثل بهار ..... این رنگ مال زمانیه که میخندی و صدای خنده ت تموم خونه رو پر میکنه ......یا آبی ....... مثل دریا آروم و گاهی خروشان ..... مثل زمانی که یه کم بی حوصله ای ...... نمیدونی آروم باشی یا طوفانی ....... گاهی با عروسکای نازت بازی میکنی و گاهی نه بی حوصله میشی و نق میزنی ....... یا قرمز مثل آتیش ...... گرم و زیبا ...... به گرمی در آغوش گرفتن تو ...... زمانی که میشی همه وجودم ....... یا زرد ..... زیبا و به زیبایی شما دخترکم ..... یا نه سفید ..... به سفیدی و سادگی شما و محبت ساده و صیمیمی ما به شما ...... نمیدونم یه رنگ تازه ..... یه رنگی که تمام این رنگ ها رو بشه درش دید ...... راستی رنگ این روزهای ما چه رنگیه ....... نمیدونم ولی میدونم زیباست به زیبایی لحظات با تو بودن . اون یه رنگ تازه س یه رنگ ناب .یه رنگ عاشقانه