آرام جانم درسا آرام جانم درسا ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
وبلاگ اجابت دعایموبلاگ اجابت دعایم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

❤❤ בرسا اجابت یــڪ בعا

اولین گریه دلتنگی برای باباجونی

1390/11/24 13:56
نویسنده : مامان בرسا
1,679 بازدید
اشتراک گذاری

سلام درسا گلی مامان

babies54.gif

امروز بعد از سه روز تعطیلی . دوباره من و شما تنها شدیم . بابا جون صبح با کلی اظهار دلتنگی و ناراحتی ازت جدا شد رفت سر کارش . پیش از ظهر داشتم باهات بازی میکردم که یکدفعه کلید تو قفل چرخید و بابا تو چهارچوب در ظاهر شد . با ظاهر شدنش تو جهار چوب در. شروع کرد به صدا کردن و قربون صدقه شما رفتن . نمیدونی چه عکس العملی نشان دادی .  اینقدر خوشحال شدی که بی اختیار اشک تو چشام جمع شد .  خلاصه از شانس خوب شما . بابا یه سری مدارک شرکتشونو تو خونه جا گذاشته بود و شما گل خانم هم خیلی از برگشتن بابا خوش بحالت شد .

bab49.gif

بالاخره بعد یک ساعت که بابا خونه بود . یه نگاهی به ساعتش کردو رو به شما گفت دخترم . همه کسم دیگه بابا باید بره سر کارش . چند ساعت دیگه برمیگردم . شما یه جورایی انگاری متوجه شدی . چون یگدفعه اخمات رفت تو هم . موقع رفتن من طبق عادت بغلت کردم و تا دم در آوردمت و به نشانه ی بای بای دستتو برای بابا تکون میدادم . بابا خداحافظی کرد و درو بست . اول یه کمی درو بر وبر نگاه کردی . انگاری منتظر بودی بابا دوباره درو وا کنه . اما همینکه مطمئن شدی بابا رفته .زدی زیر گریه . تا حالا اینجوری گریه نکرده بودی .

102.gif

من که حسابی غافل گیر شده بودم اومدم که با عروسکات سرگرمت کنم اما کف پاهاتو تو شکمم فشار میدادی و میخواستی بریم طرف در . هر کاری میکردم آروم نمیشدی . بابا طفلی که صداتو شنیده بود . میره تا تو ماشین اما طاقت نیاورد و اومد پشت در و گفت چی شده ؟ چرا اینجوری گریه میکنه ؟ بهش گفتم دخترم دلتنگ باباشه . بهتره دیگه خودتو نشونش ندی و بری . دخترم اینقده گریه کردی تا خوابت برد . مامانی . این سه روز تعطیلی بد جوری شما رو بد عادت کرده بود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امید من baby02.gif

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مریم مامان درسا
24 بهمن 90 13:15
سلام عزیزم
ای جونم ،چه بابا شناس شده بلا
قربونش برم من
بوسسسسس


آره منم حسود
مامان ني ني
24 بهمن 90 13:45
وبلاگ قشنگي داريد.خوش سليقه طراحيش كرديد.از اينكه به وبلاگ نفس من سرزديد ممنونم


ممنون دوست من
مامان یسنا
24 بهمن 90 18:19
´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶
´´´´´´´¶¶´´´´´آپ کردم ´´´´´´¶¶
´´´´´¶¶´´´´´´ بدو بیا ´´´´´´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶
´´¶¶´´´راستی نظر یادت نره هااااااا´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶
´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶
´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶
´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶
´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶
´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶
´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶
´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶
´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶
´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶
´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´
´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶
´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶
´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶
´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´
´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶
´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶
´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶
´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´¶


اومدم عزیزم
نرگسی
24 بهمن 90 23:25
ای جان فرشته کوچولو عزیزززززززززز


ممنون دوست من
مهسا مامان مرسانا
25 بهمن 90 1:12
ای جانم.....قربونت برم......نازی.......مرسانا هم خیلی خیلی بابایی........برای من گریه نمیکنه اما برای بابایی چرا.....راستی عزیزم من خیلی وقت نمیکنم سر بزنم.....هر موقع آپ کردی به من خبر بده...مرسی


ممنون عزیزم . از نظر سنی هم خیلی به هم نزدیکن .
نایسل
25 بهمن 90 1:54
عزیز دلم خیلی نازههه


ممنون دوست من
مامان آرشیدا قند عسل
25 بهمن 90 2:12
عزیز دلم چه دختر بامحبتی واقعا راست میگن که دخترها بابایین ای شیطون بلا خدا حفظش کنه


حق با شماست دوست من
مامان ترنم کوچولو
25 بهمن 90 10:35
آخی عزیزم. واقعا این دخملی ها بابایی ان ها


آره مامانی خیلی
ماندني
25 بهمن 90 13:02
اينا نشون دهنده اينه كه دخمل ما پر از احساس شده و حسابي روحش لطيفه ... آخي عزيزم سايه پدر و مادر گلت هميشه بالاي سرت باشه ...


آره عزیزم درست میگی
مامان عسل و آریا
25 بهمن 90 19:01
الهی من قربونت برم.چشمام پر اشک شد خاله جون برای من هم دعا کن.کاش منم نی نی داشتم


ممنون گل من . انشاالله بزودی زود
مامان محمدرضا
26 بهمن 90 9:56
وای خدای من . خاله قربونش بره که اینقدر بزرگ و فهمیده شده . بله دیگه ازین به بعد دنبال باباجونش گریه هم می کنه مامانی .
من چند روزی نتونسته بودم بیام نت . الان آپ می کنم .
روز ولنتاین گذشته ی شما هم مبارک


ممنون دوست خوبم و مامان آینده محمدرضایی
مامان رهام
26 بهمن 90 10:43
دخمل بابايي ولي رهام منم بابايش كه ميره بثيرون كلي گريه مي كنه


خاله فداش شه . اما پس ما چی ؟!
مامان سانلی
27 بهمن 90 0:15
الاهی عزیزمممممممممم.فکر کنم بابایی تا حالا تو زندگیش اینقدر کیف نکرده بود و مامانی هم تا حالا اینقدر حسودیش نشده بود صبر کن مامانی حالا اولشه حسودیات مونده


خدا از دلم خبر داشته باشه . ممنونم دوست من
مامان علی مرتضی
27 بهمن 90 20:02
سلام مامان درسا جون خوبید؟نی نیه گلتون خوبه؟پسره منم شیطونه وحسابی عاشق باباشه همیشه باباش بیرون کار داره یواشکی میره بمنم وابستس ولی عشق بابا هم هست مث دخترا باباییه نمیدونید این درسا چقدر تو دلم جا کرده ...شاید یه روزی عروسم شد خدا میدونهخدا حفظش کنه


ممنون دوست من . ما همه خوبیم انشاالله شما هم خوب باشین .