پروانه کوچولویی بنام درسا
رفتم به باغ گلها
پروانه ای را دیدم
دنبال اون پروانه
تا ته باغ دویدم
دیدم نشست رو گلها
گلها رو خوب نگاه کرد
یه غنچه از خواب پرید
آروم چشاشو وا کرد
پروانه ی بازیگوش
به روی غنچه خندید
با شادی و محبت
صورت او را بوسید
من که دیدم پروانه
رو برگ گل میشینه
خنده غنجه ها رو
رو شاخه ها میبینه
آرزو کردم ایکاش
منم پروانه بودم
به سوی باغ و بوستان
همش روانه بودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی