از مریضی همسایه خوبم و مهمون شدن ماهانی تا بداخلاقی درسا خانمی ..........
دیرور صبح همسایه خوب و مهربانم ...... البته یکی از همسایه های خوبم ..... چون واقعا" همه شون خوب و مهربونن ....... این ویروس لعنتی رو ....... که چند وقت پیش درسایی هم گرفته بود ...... اونم گرفته بود .......... بنده خدا تو شهر ما هم غریبه و هیچکسو نداره ....... امتحان هم داشت و میبایست میرفت امتحان میداد ....... پسرش هم بود ...... مونده بود چکار کنه ........ شوهرش از سر کارش اومد تا ماهانی رو بگیره ............ و خودش هم با همون وضعیتش رفت که امتحانشو بده ...... خلاصه ........
یکساعت گذشت و من و اردوانی داشتیم چای میخوردیم که درو زدن و اردوان رفت پشت در ..... صدام کرد و گفت که برم اونحا ....... منم رفتم دیدم بابا و ماهانی پشت درن ...... خلاصه گفتش که خانمش حالش بد شده و نمیتونه رانندگی کنه و زنگ زده و گفته که برم دنبالش ازمون خواهش کرد که ماهانی رو یه نیم ساعت نگه داریم ....... مشکلی نبود ..... ماهانی بخاطر وضعیت مامانش و درس خوندنش همیشه پیش همسایه ها میره و عادت داشت ..... پس ماهانی رو گرفتم و اون رفت دنبالش ...... بلافاصله بعد از رفتن بابا ش ..... رفت سراغ بازی و منم مراقبش بودم که دست به چیز خطرناکی نزنه ......
درسا خانم بعد از پنج دقیقه از خواب ناز بیدار شدن ....... و اولش از دیدن بابا جونی شون گل از گلشون شگفت و چهار دست وپا به سرعت نور خودشو رسوند به باباش ...... ولی به محض دیدن طفلی ماهانی چنان گریه ای کرد که تو این نه ماهه ... اولین بار بود ازش می دیدم ....... حالا مگه رضایت میداد ..... بیچاره ماهانی مات و مبهوت فقط نگاش میکرد ....... بابا درسا رو برد تو اتاقش..... یه چند دقیقه ای آروم شد .... ولی نمی موند و میخواست بیاد بیرون ..... و به محض اومدن بیرون همون آش و همون کاسه ..... یه چند دقیق بعد دیگه ماهانی هم هم صدا شد با اون ...... نمی دونستیم بخندیم یا گریه کنیم ......اینو آروم کنیم یا اونو ..... هیچ کدوم هم رضایت نمیدادن و کوتاه نمی یومدن ..... بنده خدا ماهانی به درسا نزدیک هم نمیشد ...... اصلا" شوک شده بود که چرا این دختره این کارو میکنه !!!!!!! خلاصه خدا عمر بده بابای ماهانی رو که به موقع اومد و ماهانی به محض دیدنش نفهمید چطور ار خونمون فرار کرد ...... بالاخره اینم مهمانوازی به روش این خانم کوچولو بود دیگه از این به بعد هر کس میاد خونمون قبلش باید تست بده ببینه خانوم خانوما خوشش میاد یا نه !!!!! عجب روزگاری شده !!!!!!
بعدا" نوشت : خانم کوچولو بخدا همه ی نی نی ها به محض دیدن همدیگه کلی ذوق میکنن و خوشحال میشن ها ...... وای وای وای چه کار بدی