عاشقانه های یک نی نی به باباجونش
درسا : بابا جون ما چاکریم ........
سلام بابا جونیم .........سلام بابا اردوانم ....... سلام بهترین بابای دنیا ......
روزت مبارک ....... عیدت مبارک .......
بابام ...... میدونی من خیلی دوست دارم ...... با عینک بی عینک ......... با اینکه بقیه که عینک دارن من یه ریزه میترسم ...... اما بنظرم شما خیلی هم خوشگل تر میشی .......
بابایی میدونی خیلی خوشحالم که به این دنیا اومدم ..... چون شما رو دارم ...... تاره شم شما اولین روز بابا رو تجربه کردی .......
بابایی صبح ها که بیدار میشی ..... با اینکه خیلی خوابم میاد ولی دوست دارم چند دقیقه ای چشمامو باز نگه دارم و شما رو ببینم ....... چون میدونم تا بعد از ظهر باید صبر کنم تا دوباره صورت ماهتو ببینم .......
بابایی ولی مامانم عکساتو میاره و نشونم میده ..... منم کلی برای هر کدومشون ذوق میکنم ..... و میگم بابا ......
بابایی اون روزی که ازم خواستی بهت بگم بابا خیلی سعیمو کردم ..... اینقده تمرین کردم تا بهت گفتم ...... نمیخواستم روتو زمین بزارم ......
بابایی ..... عصرا که از سرکار برمیگردی ..... اینقده خسته ای ..... سعی میکنم چشمامو ببندم ..... تا شما بیای کنارم و یه خرده بخوابی ...... آخه من دوست دارم بابام همیشه سرحال و بشاش باشه .....ولی ببخش یه روزایی دیگه اصلا" نمیتونم بخوابم ..... میبخشی نه .......
بابایی بعدش کلی باهام بازی میکنی منو مغازه آقای ارجمندی میبری منم خیلی دوست دارم آخه اونجا خیلی روشنه و رنگ رنگیه ........
بابایی شبا که دیگه خوابم میاد .....دوست دارم چشمامو که میبندم آخرین بار روی صورت شما بسته بشه آخه میدونی .... اگه اینجور بشه همش خواب شما رو میبینم .....و کلی خوش بحالم میشه ........
بابای خوب من ...... بابا اردوانم خیلی دوست دارم ...... افتخار میکنم که دخترنی نی شمام ....... روزت مبارک همیشه شاد شاد شاد و سالم سالم سالم باشی ...... یه بوس گنده آبدار ....