وقتی من و خرسی خانم با هم عکس میگیریم ......
این روزای بهاری مامانی خیلی با ذوق شده و چپ و راست از من عکس های خوشگل خوشگل میگیره . امروز هم تصمیم گرفت یه سری عکس با دوست نازنازیم خرسی خانم بگیره . منم که آماده ....اولش این عکسو گرفتیم .
من که خیلی دوربینو دوست دارم خودمو انداختم جلوی صورت خرسی خانمی و اجازه ندادم اون تو عکس باشه راستی ست لباس من و خرسی خانمی رو داشته باشین .
و اما عکس بعدی . من به شرط اینکه بذاره روی پاهای نرمش بشینم قبول کردم که تو عکس باشه . وای چه نرمه ........
دیگه اینقده جام راحت بود که دلم نمیخواست از روی پاش بلند شم.
حالا برید برای دیدن بقیه ادامه مطلب
دیگه کم کم داشت خوابم میبرد کمی سر خوردم و سرمو گذاشتم روی پاهای نرمش . آفرین علی سینایی خوب چیزی خریدی لطفا" دوباره از این کارا بکن ........
وای بگیر منو . داریم سر میخورم پایین . ای وای مامانی اون دوربینو ول کن بابا ما را دریاب . رفتیم پایین .کمک ....کمک .....کمک .......
تو رو خدا بیا تو عکس .... دیگه شرطی هم نیست بابا اصلا" شوخی بردار نیستی ها ... اعصاب نداری ها ....چنبه شوخی مو خی .....عجب عروسکی هستی .... نخواستیم . اصلا" مامانی فقط از این خرسی خانمی عکس بگیر . ...
اصلا" بیا دوباره با هم دوست باشیم ببین یه بازی بلدم خیلی خوبه باید یه دست و یه پاتو این جوری بلند کنی ..... شروع ... یک ... دو ... سه ......
و اینجوری بود که ما دوباره دوستای خوبی برای هم شدیم .