لبخند مادر
نمیدونم از چه زمانی این حس در درونم تقویت شد ...
نمیدونم دقیقا" ...... دیشب و امروز عجب تمام فکر و ذکرم شده این ...... اینکه ما مادرا چه موقع حس مادرانه به سراغمون میاد .......
نمیدونم اون زمانی که به اندازه ی یه دونه لوبیا تو دل مادرم بودم .......یا نه اون زمانی که زمینی شدم و شدم ته تغاری یه خانواده مهربون ...... همون موقع رو میگم که تو بغل مادرم با اون دوتا چشم سیاه خیره شدم به چشماش ...... همون موقع که به چشاش نگاه کردمو فهمیدم بهترین و امنترین جای دنیا آغوش گرمشه .......
یا نه شاید برای اولین بار وقتی که اون عروسک مو سبزو که خیلی خیلی دوستش داشتمو و اسم لیندا رو براش انتخاب کرده بودم ...... وقتی توی آغوشم به تقلید از مادرم میگرفتمش ...... بهش غداهایی که آخرش سهم خودم میشد میدادمو ..... صورتشو کرم میزدم و حمامش میکردم ..... پوشک میکردمش و شیرش میدادم ...... و بعدها هم از پوشک و شیر گرفتمش تا در مسیر جدید زندگیش قدم برداره ...... اما نه شاید اون زمان که پسرک شیطون همسایه وقتی توی دعوای بچگانه مون عروسک هل داد تو آتیش و من نداشتشو با تموم بچگیم تجریه کردم ......و بعد از اون هیچ عروسکی جاشو نگرفت .
یا شاید نه وقتی بزرگتر شدم و تو عالم بچگیم با دوستانم خاله بازی میکردیمو ...... تا میرفتیم سر کوچه سبزی بخریم بچه های نداشته مونو به هم میسپردیم ...... یکی از بچه ها واکسن زده بود و تب داشت ویکی خواب بود و باید حواسمون بهش میبود و وووووووو
یا شاید زمانی که تو حیاط مدرسه با صمیمی ترین دوستم مینشتم و از آینده هامون میگفتیم و همیشه گوشه ی آینده مون یه سهمی برای مادربودن فردامون بود ......
یا شاید وقتی دختر دم بختی شدم این حس در من بیشتر و بیشتر تقویت شد و همیشه توی عالم خیال یه نی نی ناز خوشگل که عجیب همیشه دختر بود ..... تو بغل داشتمو براش مادری میکردم
و شاید این حس زیبا زمانی در من تقویت شد که دخترمو بعد از اون همه انتظار ...... تو بغل گرفتمو ...... از خیال فاصله گرفتم و تو عالم واقعیت دستای کوچولو شو ..... پاهای مخملی شو لمس کردمو و بوسیدم و بوییدم ......
درست نمیدونم ...... اما اینو خوب میدونم ما مادرا از همون اول اولش این حس در دردونمونه ....... که با بزرگ شدنمون تقویت میشه .......شکل میگیره ....بزرگ میشه
مادرای سرزمین م روزتونو با تموم حس مادرانه م بهتون تبریک میگم
امیدوارم این روزو به بهترین شکل تجربه کنید ........امیدوارم در کنار هم سالها زندگی کنید و روزهای مادر بیشماری رو کنار هم جشن بگیرین
میدونم همتون به معنای واقعی مادرید ...... پس بلند میشم و در مقابل همه ی شما مادرای امروز ...... مادرای سالهای دور و نزدیک آینده سر تعظیم فرود میارم ..... و از صمیم قلبم بهتون میگم دوستتون دارم و افتخار میکنم به داشتن دوستانی مثل شما .....
و سلام میکنم به بهشتی ترین مادر دنیا .....دخت والای نبی ..... زهرای فاطمه ( س ) ......
میلادت فرخنده باد