آرام جانم درسا آرام جانم درسا ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
وبلاگ اجابت دعایموبلاگ اجابت دعایم، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

❤❤ בرسا اجابت یــڪ בعا

وقتی درسایی دست بزن پیدا میکند.......

1390/11/10 7:36
نویسنده : مامان בرسا
2,263 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

من و شما و بابا اردوانی . امروز صبح رفتیم مرکز بهداشت تا شما چک ماهیانه تو انجام بدی . اولش که شروع به تعویض پوشک و لباسات کردم کمی نق نق کردی . اما بعد که متوجه شدی میخوایم بریم بیرون و از فضای خونه داری خارج میشی . شروع کردی به آواز خودن و خندیدن . منم از خدا خواسته رفتم دوربینو برداشتم و از این لحظات طلایی عکس انداختم .Baby3a.gif

 

شما گل رز مامانی

تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures

سوار ماشین که شدی طبق معمول کمی گیچ خواب شدی ولی از آنجاییکه مرکز بهداشت بهمون نزدیکه دیگه نخوابیدی .وقتی رفتیم توی مرکز خیلی خوش برخورد بودی و برای خودت دلبری میکردی و لبخند تحویل پرسنل و غیر پرسنل میدادی .2baby.gif

عزیزمامان

برای خواندن بقیه مطلب و عکسها روی ادامه مطلب کلیک کنید  

 عزیزکم

موقع بیرون اومدن از مرکز . یکی از دوستانمونو دیدیم . اونا یه نی نی پسر چشم آبی چهارماهه داشتن . شما تا نی نی دیدی . خیلی خوشت اومد و شروع کردی به آواز خوندن . خانمه که دید شما واکنش نشان دادی خوشحال شد و نی نی شو آورد نزدیک شما تا باهاش جرف بزنی . وای خدای من میدونی شما گل دختر چه کار کردی ؟ دستتونو بلند کردی و ناغافل به صورت نی نی پسمله فرود آوردی . من و خانمه حسابی شوکه شدیدیم و هنوز تو شوک بودیم که دومی هم نثارش کردی.baby42.gif

 شیرین مامان

مامانه طقلی از ترس اینکه شما سومی رو نزنی . نی نی شو از شما دور کرد و منم با کلی خجالت ازشون جدا شدم . موفع خداحافظی چشمم افتاد به پسمل نینیه دیدم بنده خدا بوره بور شده . و شما رو دیدم که با افتخار داری دستتو نگاه میکنی . شاید به خودت میگفتی : ( این دستا عجب باحالن چه کارا که نمیشه باشون کرد ) خلاصه دیگه سریع سوار ماشین شدیم و برگشتیم .

roger29.gif 

عشق یه دونه من

توی راه به بابات میگفتم انگاری این صبحتایی که باهاش میکنی ( وقتی برزگ شدی بچه ها رو بزن از کسی نحور و زنگ خونه ها رو بزن و زودی بیا خونه ) بدجوری روش تاثیر گذاشته !!!!!!!!!!!

roger14.gif

 دختری من

وقتی رسیدیم شما که ماشاالله خیلی فعال بودی و خسته شده بودی به محض شیر خوردن . خوابیدی .babyophand.gif

 ملوسکم

خواب رویا 

خوابهای خوش و رنگی ببینی دخترک مامان و بابا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مهسا مامان مرسانا
10 بهمن 90 1:08
قربونت برم


خدا نکنه خاله جون
مامان محمدرضا
10 بهمن 90 9:00
حمید رفت .
حالا من تا جمعه چطوری طاقت بیارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
همش دلم می خواد گریه کنم . وقتی می خواست بره نزدیک بود اشک اونم در بیارم


عزیزم صبور باش .
مامان رهام
10 بهمن 90 12:09
5ماهگيت مبارك عزيزم


ممنون خاله جون
مامان محمدرضا
10 بهمن 90 12:45
سعی می کنم آروم باشم . البته اگه بتونم.
صبح که داشت می رفت بس که گریه کردم اونم اشکش دراومد . می دونم همه ی حواسش هم اینجاست .


سعی کن نگرانش نکنی
مامان محمدرضا
10 بهمن 90 14:29
سلام . آره عزیزم خوبه . به من و پسرم سر بزن


باشه گلم حتما"
مامی مهدیار
10 بهمن 90 16:26
ماشاالله بوس بوس
چقدر نازی تووووووووووو عزیزم


دردونه ی شما هم بوس
مامان محمدرضا
10 بهمن 90 21:40
سلام خاله جون پسرم . آره خیلی بهترم . حمید هم هی زنگ می زنه و اس ام اس میده .
منم به حرف شما گوش دادم و هروقت دلم تنگ میشه قران می خونم .


خیلی خوشحالم دوست من
مامان دینا
11 بهمن 90 0:15
واییی عزیزم .خیلی دوست دارم تا به حال ندیده بودم توی این سن دختری دست بزن پیدا کنه .خیلی جالب بود


ممنون خاله جون دینا خاله رو هزار تا بوس .
شيوا مامان پارسا و پري ناز
11 بهمن 90 0:23
جوووونم دخمل خوشگل و ناناز
انشالله زود زود بزرگ ميشي ماشالله


ممنون مامان خوب
شيوا مامان پارسا و پري ناز
11 بهمن 90 0:24



مشی خاله کال خوبی تدم .( به زیان آینده درسایی )
Mumy
11 بهمن 90 0:29
mer30 az nazari ke gozashti azizam
khosh behalet az tamame in stressa gozashtio ninit salemo salamat kenarete
khoda hefzesh kone


انشاالله نی نی شما هم سالم و سلامت در آینده کناروتونه .
نگین مامان رادین
11 بهمن 90 0:38
ای جونم الاهی من فدات که از الان داری از پسر های مردم زهر چشم میگیری ،خوب گل دختری حتما دیده اقا کوچولو بد نگاهش می کنه دو تا خوابونده دم گوشش تا حواسشو جمع کنه.


این دختری من کاراش خیلی زمخت . خاله جون . ایشالا زنده باشی
مامان زهره
11 بهمن 90 9:44
الهی قربون درسا جونم برم


خدا نکنه خاله حون زنده باشی
مامان محمدرضا
11 بهمن 90 10:11
سلام . خوبی عزیزم؟ درسا خانم بزن بهادر ما خوبه؟
صداش نمی یاد.
دیشب خیلی سخت گذشت . خیلی


میگذره گلم . یعنی باید بگذره .
مامان ترنم کوچولو
11 بهمن 90 14:04
سلام گلم.انگار همه باباها دوس دارن دختراشون زور بگن به همه.فکر اینو نمیکنن اگه همه دنیا اینجوری بشه الان باید همش از ماها(خانوماشون)حرف زور بشنون در سای عزیزم انشالله در آینده با همین دستات کارای خوب بزرگی اتجام بدی


واقعا" راست میگی این باباها . .... ممنون خاله جون
مامان محمدرضا
11 بهمن 90 14:14
الهی من بمیرم . چقدر این سردرد لعنتی بده . ایشالله زود بیای بگی خوب شدی .
آره خیلی بهترم خدا رو شکر .
الان همسری بهم زنگ زد . با اینکه پشت فرمون بود .
از صبح دلم می خواست گریه کنم ولی سرمو گرم کردم


خدا نکنه گل من . انشاالله سالم باشی و شادشاد.
مامان سانلی
11 بهمن 90 15:38
وای مامانی درسا از الان معنی بیرون رفتنو میفهمه وقتی که بزرگ بشه یه لحظه هم نمیتونین تو خونه نگهش دارین
در ضمن مامانی درسا نمیزنه که میخواسته نازش کنه از اون جایی که بابا هی میگه بزن بچه گیج شده
عزیز دلم کتک درسا گله هر کی نخوره .....


ممنون مامان جون سانلی گلمو ببوس


حسناسادات
11 بهمن 90 19:40
سلام
ماشالا گل دختر نازی دارین.
6 ماه کربلا محافظش باشه
خوشحال میشم به حسنای منم سر بزنید و اگه دوست داشتین تبادل لینک کنیم.
فقط قبلش بگین که رمز وب رو بهتون بدم.



شما با افتخار لینک شدید .
مامان ارمیا
12 بهمن 90 1:57
دختر گلم درسای من تولد 5 ماهگیت مبارک. عزیزم ماشاءالله هر روز نازتر میشی حق داری برا همه دلبری کنی خوشگلم.


مرسی مامان حون ارمیای گلم
مامان ارمیا
12 بهمن 90 2:03
وای خیلی ذوق کردم آفرین درسا جون چه کار خوبی کرده پسره رو زده .باور کن کلی خندیدم


جالبه به هر کس که میگم آقرین دختر باید همین طورباشه بزن بهادر
مامان رهام
12 بهمن 90 10:45
درسا جون قربونت برم كه اينقد بامزه اي فك كنم دخملمون ورزشكار شه چون دست بزن خوبي داره يادمه يه بارهم بابا اردوان و زده بود خيلي ماهي عزيزم


خاله جون شیرین کاریام خوب یادت مونده . جکار کنیم ما اینیم دیده
مامان محمدرضا
12 بهمن 90 14:25
سلام مامانی درسا
خوووووب شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی بهترم . پس فردا حمید برمیگرده


خدارو شکر یه روزم کم شد ....
مامان علی
12 بهمن 90 16:06
درساییی اصلا بهت نمیاداااااا ای شیطون آب زیرکاه. دوست دارما می دونستیییییییی


مامانی چکار کنه دخترم باباش بهش مشت زدن رو یاد داده بود .
مامان محمدرضا
12 بهمن 90 17:27
سلام . عزیزم به همین چیزا سرم گرمه . یکسره دارم میرم خرید . اصلا خونه نیستم . امروز یه عالمه ماشین و استیکر و لباس واسش خریدم


مبارکککککککککککککککککههههههههههههه
مامانی فری
12 بهمن 90 18:36
ماشالله به این عروسک شیطون و ناناز خدا حفظش کنه عزیزم دوست داشتی به من سر بزن


ممنون مامان فری عزیزم . الان با سرعت جت میام .
مامان ارتین
22 بهمن 90 11:40
سلام درسا جون خوشگلم عزیز دلم تو چه نازی چه خوشگل میخوابی مثل فرشته ها میمونی خدا حفظت کنه


ممنون خاله جونی