آرام جانم درسا آرام جانم درسا ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره
وبلاگ اجابت دعایموبلاگ اجابت دعایم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

❤❤ בرسا اجابت یــڪ בعا

روزگار ناخوشی

1390/10/30 1:54
نویسنده : مامان בرسا
2,175 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شیرینی زندگیم

درسایم

دیروز صبح از خواب که پا شدی . مثل هر روز نبودی کمی کسل و بی حوصله . اولش فکر کردم حتما" سرما خوردی و به همین دلیله که کسلی . اما برای اولین بار توی طول این چهار و نیم ماه گذشته . شروع کردی به گریه و نق نق کردن . بهت شیر دادم و چون شما گلم شبا پوشک نمیشی و جیش نمیکنی . اومدم یه شستشوت بکنم و پوشکت کنم . که یادم اومد امروز مثل روزای گذشته که بلافاصله خودتو خیس میکردی .کاری نکردی . خلاصه بازم بد به دل خودم راه ندادم و پوشکت کردم .

اما برخلاف هر روز نخوابیدی . مشخص بود چیزی داره اذیتت میکنه . بابا رفته بود سر کارش .اون موقع صبح هم روم نمیشد به کسی بگم یا برم در خونه ی همسایه ای .

بالاخره خوابیدی ولی خواب آرومی نرفتی و مدام در حال غلت خوردن بودی . دیگه کم کم داشتم نگران میشدم ساعت 9 صبح دوباره بیدار شدی . اومدم پوشکت رو تعویض کنم دیدم خشک خشکه . وای برات چه اتقاقی افتاده بود. داشتم سکته میکردم . بازم گریه کردی و منم اشک میریختم .خدایا به خودت پناه میبرم بجه م چرا اینجوری شده ؟

خاله نرگس زنگ زد مثل هر روز . اومدم جواب دادم . صداشو که شنیدم گریه کردم . با تمام وحودم . اون آرومم کرد و گفت چیزی نیست . اما فقط تا زمانی که باهاش صبحت میکردم آروم بودم. مرتب از خدا جون خواهش میکردم تو چیزیت نباشه . خدای من خدای من ..... حال اون لحظاتمو نمیتونم برات بنویسم باید مادر بشی که بفهمی چی میگم .

خلاصه من که حسابی هول کرده بودم دوباره به بابایی زنگ زدم و اون بنده خدا به سرعت نور خودشو رسوند. از اون طرف هم خاله و حسین ( پسرخاله پروانه) اومدن و برات ظرف مخصوص آزمایش ادرار نینی کوچولوها آوردن . تا اونا آزمایشتو بردن و تا چند ساعت بعد که جواب آزمایش رو گرفتیم مثل یه قرن بهمون گذشت . خاله فرزانه خودشو رسوند و بهت نبات داغ داد . خوردی و گذاشتت توی وان آب گرم . عزیزم خوب شدی و جواب آزمایش هم خوب بود و شما عفونتی نداشتی .

خدایا بازم هزار مرتبه شکر . خندیدی به وسعت دریا به وسعت تمام زندگیم . و من دوباره شاد شدم بابت هر لبخند تو .

 لبخند تو تمام زندگی

خاله گفت این بخاطر این بوده که شما داری فرنی میخوری و توی فرنی هم برنحه سردیت کرده بودخدایا بازم میگم ممنونم .بابت داشته و نداشته هام و

 برای وجود نازنین دخترم .

من به تو دلخوشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان نفس طلایی
30 دی 90 1:56
وای چه حسیه مادر بودن خدا رو شکر که همه چی مرتبه
مامان نفس طلایی
30 دی 90 1:56
وای چه حسیه مادر بودن خدا رو شکر که همه چی مرتبه

ممنونم دوست خوبم
مامان علی
30 دی 90 10:51
سلام مامانی . خدارو شکر که همه چی خوب بوده. کاملا درکت می کنم. کاش میشد یه کم بتونیم بر احساستمون غلبه کنیم و اینجور مواقع آرامشمون رو حفظ کنیم . مرسی از احوالپرسی تون. درسای گلم رو و مامان گلش رو به دست خدای مهربون می سپارم. خدا نگهبان گلت باشه


ممنون دوست خوب من
مامان محمدجواد
30 دی 90 11:23
الهی من بمیرم واسه درسام .
آره مادر بودن همش نگرانیه


همه ی مادر بودن یعنی دلواپسی .
مامان محمدجواد
30 دی 90 12:10
مرسی گلم که اینقدر نگرانمونی . هردوتامون خوبیم .ولی حسابی ترسیده بودیم .

درسا خانم ما خوب شد؟؟؟


آره خدا رو شکر خوب شد .
مامان نفس طلایی
30 دی 90 12:53



مرسی . یه دنیا گل برای شما
مامان تارا و باربد
30 دی 90 13:10
سلام ماماني خسته نباشي ايشالا بلا دور باشه هيچوقت غمگين نباشي درسا جوني رو مي بوسم

ممنون دوست خوبم .
مامان حنا
30 دی 90 17:00
سلام گلم نبینم داری غصه میخوری خانومی با تمام وجود درکت می کنم ما مادرا همه مثل همیم هزار جور فکر و خیال برمون میداره یه چیزی بگم خواهرتون درست گفته فرنی سردیه بخاطر برنج نمی دونم اینم بهت گفته یا نه وقتی داری فرنی درست میکنی من مامانم بهم یادداده بود که همراه فرنی یه ذره همیشه نبات بنداز تا به خورد فرنی بره اونموقع سردی نمیکنه خیلی مواظبش باش درسا عزیز دلمه خیلی دوسش دارم


ممنون از راهنماییت .
مامان محمد
1 بهمن 90 0:35
سلام عزیز خاله،خدا رو شکر که همه چی خوبه،مامان درسا واقعا درکت میکنم،همه عمر یک مادر یعنی دلواپسی،نگرانی و از همه مهمتر عشق به فرزند.ایشالله که خدا به همه بچه ها سلامتی عنایت کنه.آمین یا رب العالمین.


ممنونم عزیزم .
مامان مهدیسا
1 بهمن 90 6:25
سلام گلم
درسا جون که خوبه . از طرف من نی نی خوشگلت رو ببوس
داشتم مطالب رو می خوندم اولش چقدر نگران شدم خدا رو شکر چیزی نبودش.واقعا مادر شدن چقدر پر از نگرانیست.
فردا باید مهدیسا رو ببرم واکسن 6 ماهگی بزنم می ترسم تب کنه
درسا جون بوووووووس


انشاالله که به خیر میگذره .
مامان نوژا
1 بهمن 90 8:26
سلام گلم خدا رو شکر که همه چی به خیر گذشت.منم لینکتون کردم یه بوس گنده واسه گل دختر


ممنون دوست من
مامان زهره
1 بهمن 90 9:26
الهی قربون اون همه دلشوره هات !منم مثل تو هستم. ما مادرها مثل هم هستیم. با یه خنده شادیم و با یه اخم نگران!


ممنون دوست من
مامانی فری
1 بهمن 90 9:51
سلام ماشالله به این نی نی ناز به من سر بزن از طرف یه مادر بزرگ


اومدم مامان فری مهربون
مامان علی
1 بهمن 90 14:14
سلام مامانی خداروشکر درسای گلم بهتره
ما مادرا اگه نگران نشیم که بهمون نمیگن مادر
ایشالا درسا گلی همیشه خوبه ودیگه مریض نمیشه که مامانیش ناراحت ش باشه
میبوسمت خاله جونم


ممنون . علی گلمو ببوس
نوشين
1 بهمن 90 14:49
سلام خواهر گلم خدا رو شكر مشكل درسا جون جدي نبود ايشالا هميشه سالم باشه


ممنونم دوست خوب و خواهر گرامی
مامان ترنم کوچولو
2 بهمن 90 9:49
سلام مامانی.خدارو شکر به خیر گذشت.خدایا به همه مامانا صبر بده و قدرت .البته هر دوشو دارن اما بیشترش کن


ممنون دوست من .
زهره مامان آریان جون
3 بهمن 90 0:10
خدا رو شکر که چیزی نبود.
درسا جون رو ببوس از طرف من


ممنونم دوست گل من
مامان عسل و آریا
3 بهمن 90 13:07
فدااااااااااااااااااااااااااااااااااااای این گل ناز بشم منننننننننننننننننننننننننننن.جونممممممممممممممممم
خاله ی مهربونم بک گراند گذاشتید یک کوچولو قالب وبتون بهم ریخته البته عزیزم خیلی بهم نریخته.بووووووووووووووووس


ممنون دوست مهربانم .
مامان وندا
5 بهمن 90 14:28
درسای من نبینم ناراحتیتو،مامانی این پستو که خوندم گریه ام گرفت،خدارو شکر که چیزیش نیست و سالمه از صمیم قلب خوشحال شدم که سالمی خاله جون


ممنونم دوست مهربان من .